شهید میرزایی

          بسم الله الرحمن الرحیم

شهید محمد هادی میرزایی در 23بهمن سال 1344 درتهران دیده به جهان گشود.درحالی که کودکی بیش نبود و هنوز چند بهار از عمر پر برکتش نگذشته بود همراه پدر راهی مساجد و هیئت های عزاداری گردید تا راه علی وار زیستن و حسین وار شهید شدن را بیاموزد.او مد ت ها بعد با گذراندن دوره دبستان به عناوین مختلف از قبیل شرکت در کلاس های آموزشی روخوانی وتجوید قرآن کریم ، گروه سرود مسجد، کتابخانه و... بر فعالیت های جانبی خود در امر آموزش های اسلامی افزود بطوری که در ایام تعطیل بویژه تعطیلات تابستان همواره بیشترین اوقات خود را در محیط مسجدو درحال انجام وظایفی که بر عهده اش گذاشته می شد، می گذراند. همین امر به علاوه ی روحیه پرخاشگری او که در ایام جوانی بوضوح دیده می شد،می رفت تا او را به عنوان سربازی فداکار برای اسلام بسازد.

همزمان با دوره راهنمایی همراه با تنی چند از دوستانش در مسجد ومدرسه مبادرت به تاسیس انجمن اسلامی هفتم تیر نمود که خود سهم بسزایی در ارائه خدمات تبلیغاتی در محل داشت. با گذراندن  دوره های بسیج درحالی که درسال دوم دبیرستان مشغول به تحصیل بود راهی جبهه های نبرد شد واین آغاز جهشی بزرگ درجهت بال گشودن در عرصه مبارزات اسلامی او به شمار می رود.

او دیگر کسی نبود که پس از گذراندن چند ماه در جبهه ، دوباره برگردد و به زندگی خود مشغول شود او پای در عشق گذارده بود و جرعه ای آتشین از جام لقاء محبوب نوشیده بود ، هر از چند گاهی که جسته و گریخته به مرخصی می آمد انگار که هنوز در جبهه است هیچگاه نمی توانستی او را در خانه پیدا کنی مگر اتفاقی، همیشه در جوار دوستان بود و در سنگری دیگریعنی مسجد.

معمولاً دیربه خانه برمی گشت اغلب اعضای خانواده خواب بودند و او غذای سرد شده ای را که برایش کنار گذاشته بودند در گوشه ای جلویش می گذاشت و بی آنکه خم به ابرو بیاورد می خورد. گاهی اوقات آنقدر دیر می کرد که احتمال داده می شد شب را به خانه نیاید همه می خوا بیدند ، او می آمد ودر گوشه ای بی آنکه حتی از پتویی استفاده کند می خوابید، شاید باز هم تمرین می کرد برای آنکه در جبهه " سختی" برایش مفهومی نداشته باشد. او پس از چند سال که عضو فعال بسیج بود ودر جبهه های نبردهمچون فولاد آبدیده سخت و مقاوم بود به عضویت سپاه در آمد.او فرد رازداری بود و به خوبی می دانست که اگر دشمن به کوچکترین اطلاعاتی که نیاز دارد دست یابد چه ضربات مهلک وکوبنده ای بر پیکر مسلمین وحکومت اسلامی وارد شود. بنابراین وقتی از جبهه برمی گشت اگر کسی او را میدید و می پرسید از جبهه چه خبر؟

او یا از حالات روحی وایثارگری های رزمندگان بازگو می کرد یا می گفت:می خواهی بدانی جبهه چه خبره برو خودت ببین.

 

بار ها مجروح شدنش حاکی از ایمان راسخ وعزم استوارش بود که از شهید مظلوم دکتر بهشتی آموخته بود:

اگر شما به سوی مرز هایتان هجوم نبرید،مرزهایتان از جایشان تکان می خورند وبه شما نزدیک میشوند.

بعضی از دفعاتی که مجروح می شد هیچکس خبر نداشت حتی نزدیکترین افراد خانواده.مثلاً:

اولین بار که دچار موج انفجار می شود، بعد از سال ها یکی از دوستان همرزمش قضیه را نقل می کند.

بار دیگر 8ماه قبل از شهادتش از ناحیه پا وکتف مورد اصابت تیر وترکش قرار می گیرد و اورا به بیمارستان شهید کلانتری در اندیمشک انتقال می دهند که اوراق پزشکی آن پس از شهادتش بدست خانواده اش رسید.

او عمدتاً کم حرف بود و به خوبی می دانست که با خدا معامله می کند و هیچ ضرورتی ندارد شخص دیگری از معامله اوبا خدا خبردار شود و چه مشتری خوبی برای جان خود یافته است.

پیوستگی بازگشتش به جبهه آنقدر زیاد است که شاید نتوان فاصله ای بین آن یافت اما با تمام این رفتنها هرگز مدرسه و تحصیل را فراموش نمی کرد و در اوقات مناسب،در مجتمع آموزشی رزمندگان،مشغول تجهیز خود به سلاح علم و دانش بود در ایام مرخصی که در تهران بود ، چند روزی را جهت یادآوری دروسی که در جبهه آموخته بود،می گذراند و امتحان می داد،به همین روش اوتوانست سال های دوم و سوم دبیرستان را طی کند.

به هر حال،او مطالعات کافی برای سال چهارم را انجام داده بود و درحالی که در صحنه های نبرد قائم مقام گردان حضرت قمر بنی هاشم (ع)ازلشکر سید الشهدا(ع)بود،کارت ورود به جلسه امتحان نهائی سال آخر را نیز گرفت تا در حوزه دارالفنون امتحان دهد لیکن درباز پسین روز یک شنبه 21دی 1365،در پهندشت شلمچه طی عملیات کربلای 5 این شهید اسلام  محمد هادی میرزایی به آرزوی دیرینه خود که در جستجوی آن بود نایل آمد و قامت رعنا ولایقش را با خلعت خونین شهادت مزین نمود و درسی را که در دانشگاه جبهه آموخته بود اینگونه عرضه داشت:

  گر مرد رهی میان خون باید رفت             از پای فتاده سرنگون  باید رفت

    خود پای به راه دَرِنه و هیچ مپرس            خود راه بگویدت که چُون باید رفت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۰
مهدی ...

بسم الله الرحمن الرحیم      

متن وصیت نامه شهید میرزایی

سلام علیکم  آری سلام بر دلخستگان صابر در طریق الله

وسلام  بر دلسوختگان داغدار مجاهد فی سبیل الله

و سلام بر دلباختگان لقاالله

وسلام بر امام زمان حضرت ولی عصر (عج) و نایبش ولی زمان روح الله

وسلام بر شهدای دلباخته اسلام  که قطعه قطعه و آرام آرام بدنشان را در راه اسلام هدیه کردند.

وسلام بر شهیدان که اسرار نهفته را بر روی شمع جگرشان سوزانیدند و در راه حق از تمامی وجودشان گذشته و قطره های پاک خونشان را هدیه  به درختی کردند که بذر گلگون آن را در عاشورا حسین بن علی (ع) کاشت.

وسلام بر شما امت شهید پرور خوشا بحال شما که قدر رهبر را دانستید و ندای حسینی اش را لبیک گو شدید خوشابحالتان که اینک فریادرس مستضعفان گشته اید و تار های عنکبوتی دنیوی را از هم گسستیدو اسلام را دریافتیدو اسلام را درجهان آیینه پیرو زی قرار دادید و شیعیان مظلوم را به سرکشی در مقابل ظلمی که برسرورشان حسین بن علی (ع) از سوی ستمگران وقت روا داشتند واداشتید.

هدایت گر شدید و بهترین عزیزانتان را هدیه به درگاه حق تعالی نمودید و خداوند هدیهتان را قبول کرد و در جوارالله قراردادو سربلند از آزمایشی که خداوند برایتان قرارداد ، بیرون آمدید ولی باید باز،هراس از نیرنگ ها و شیطنت ها داشته باشیم و در مقابل مفاسد مقاوم و سرکش باشیم و بهترین حالت این است که یاد شهدا باشیم و به قول شهیدی شهدا را به خاک نسپارید بلکه بر یاد ها بسپارید.

و طریق وسیرت شهدا را مد نظر داشته باشیم  و شهدا را معلم خویش گمارده  تا شاید انشاالله در جنة شفیعمان قرار گیرند . و دیگر اینکه اماممان این معلم صبور و بردبار و پایدار را همیشه مد نظر داشته باشیم  و تمامی گفتار پیامبر گونه اش را آویزان گوشمان قرار دهیم که اگر چنین کنیم پیروزیم وگرنه خسران دنیا وآخرت را برای خود خریدار گشته ایم.و جنگی را که دشمنان برای نابودیمان برپاکرده اند را با استقامت و پایداری و شجاعت و مردانگی تا نابودی کامل خود دشمن ادامه دهیم و باید این ندای کفر ستیز و دلنشین رهبرمان که فرمود :جنگ جنگ تا رفع کل فتنه از عالم؛مد نظرمان قرار دهیم و تا زمانی که این پیام عملی نشد ،از پای ننشینیم،چرا که اگر خلاف این عمل کنیم دل بیبی فاطمه (س)راشکسته ایم.

این جنگ که جنگ طلب حق و نجات مستضعفان و سقوط کامل مستکبران است جنگی است که ادامه ی

خط خونین حسین (ع)را می دهد همانگونه که از سر بازانش مشهود است و به مظلومیت علی (ع) قسم که تاریخ تاکنون چنین سربازان دلباخته شهادت را به خود ندیده است ؛پس قدرشان را بدانید و قدر خودتان را هم بدانید چون خوبان این جهانید.

واما پدرجان:

آنطور که باید شاگردیت را می کردم،نکردم  ولی با این حال بهترین استاد برایم بودی زیرا قدم در این راه نهادن و از چنین سعادت عظیمی بر خوردار گشتن جز این بود که راهنمایم بودید اگر قدمی در این راه آگاهانه برداشتم و اگر قدری تحمل سختی ها کردم و اگر صبر در این راه کردم تمام این ها به برکت لقمه ای بود که بر دهانم نهادید.

مادرجان:

میدانم ومطمئن هستم از این روحیه و صبری که از تو سراغ دارم و بارهاوبارها بدان اعتراف کردم که درآن دنیادرصف صابرانی ودوست دارم برایم مادری صابر باشی و قوت قلب دیگران.

 

مادر خودت بودی که لباس رزمم را آراستی و خودت بودی که بار ها و بارها روانه ام ساختی و خودت بودی که در سختی ها کمکم بودی و خودت بودی جوانت را قهرمانانه هدیه کردی حال خودت مادر پیام رسان جوانت هستی که باید تسلی بخش خانواده های دیگرشهدا باشی زیرا مادر،تو خودت رزمنده پرور بودی و می خواهم از کوتاهی های من بگذری و حلالم کنی.

و اما برادرانم:

فقط می خواهم در تمامی اعمالی که انجام میدهید فقط رضای خدا را در نظر بگیرید و از هیچ چیز هراسی به دل راه ندهید.

و اما خواهرانم و خواهران دینی ام:

زینب (س) پیام رسان کربلا بود و شما نیز مدد جویان پشت جبهه رزمندگانید شما با شناخت صحیح اسلام و عمل به آن و رعایت حرمت خون شهیدان که همانا حفظ حجاب است ادامه دهنده خط سرخ شهادت باشید که ادامه آن رستگاری و پیروزی است.

و اما دوستان:

دوستانی که تمام عمر جبهه و غیر جبهه ام را در کنار شما گذشته است ؛ شمائی که گاه در سختی ها و در شادی ها در کنار هم بودیم . اولاً به تمامی تان سلامی از ته دل عرض می کنم ؛ولی چند نکته:

برادرانم،تا زمانی که زنده ایم ودور هم هستیم بیایید قدری با محبت تر باشیم ،به قول شهیدی:دوستان،به یکدیگر محبت کنید زیرا شهدای آینده اید.

دیگر آنکه در عملتان فقط و فقط رضای خدا را در نظر داشته باشید و به اینکه دیگران چگونه برخوردی می کنند اصلاً توجهی نکنید که اگر چنین کنید رستگارید و اگر خطاءی از بنده سر زده و اگردوستی از من دلگیر است جدا تقاضای حلالیت دارم و از دوستانی را که چند سالی با هم در جبهه بودیم ،

از اینکه تجاربشان را در اختیارم گذاشتن تشکر می کنم ،واگر خطایی از بنده سرزده طلب بخشش می کنم.

 

ودرپایان از کلیه بزرگوارانی که این حقیر را می شناسند عاجزانه تقاضا دارم که حقیر را حلال کرده و بنده هم متقابلاً تمام کسانی که طلبی و ...دارم حلال کرده و قلباًاز همگی راضی هستم.

 

 

                            والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

                                    11/2/1365

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۰
مهدی ...